ثبت: 1395/02/14
بازدیدها: 3377
قرض در لغت به معنای قطع است و آن قطع مال است از مالکش با اذن او و ضامن بر گرداندن مثل آن می باشد. در لسان العرب آمده: قرض آن چیزی است که انسان مالش را به دیگری می دهد تا رفع حوائج او نماید و بعد مقترض آن را اداء کند. در تعریف اصطلاحی قرض به همان معنای لغوی آن آمده و آن عبارت است از این که مالی را با ضمان ملک دیگری نمایند و بر عهده او می باشد که خود آن مال یا مثل آن را بپردازد.
( امام خمینی) بر اساس تعریف مزبور قرض معامله ای است که به موجب آن شخص مالی را از دیگری با رضای وی به قصد تملک می گیرد و آن را به مصرف می رساند و پس از مدتی که تعیین شده یا پیش از آن مدت، مثل آن را به قرض دهنده می پردازد. قرض در کتب لغات: معنای مشهور، معروف و شایع قرض، قطع کردن و بریدن است. از این رو در زمان عرب به قیچی که برنده است مقراض گویند. اگر چه به تناسب کلام در معانی دیگر نظیر روی گرداندن از مکان، به چپ و راست رفتن، جویدن و پاداش دادن به کار رفته است. مطابق ماده 648 قانون مدنی، « قرض عقدی است که به موجب آن احد طرفین مقدار معینی از مالی خود را به طرف دیگر تملیک می کند که طرف مزبور مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف رد می نماید و در صورت تعذر رد مثل قیمت یوم الرد را بدهد».
سنت زیبای قرض الحسنه یک طرح اقتصادی- اسلامی به منظور تأمین حداقل زندگی و همچنین رفع مشکلات معیشتی افراد نیازمند جامعه است. از طرفی نیز تجلی ایثار و انفاق مال در راه خداست که توانمندان را در جهت کسب رضای الهی به تحرک وا می دارد.
2- جایگاه قرض الحسنه در آیات و روایت
قرض دادن در دین اسلام مورد تأکید فراوان قرار گرفته است به گونه ای که در قرآن این عمل پیمان و میثاقی بین خدا و خلق، موجب آمرزش گناهان ( تغابن /17) و مصداق قرض دادن به خداوند ( بقره /245 و تغابن /17 ) تلقی شده است. در روایات نیز ثواب قرض دادن معادل ثواب دادن زکات تلقی شده است و قرض دهنده مشمول درود و صلوات ملائک خواهد بود.
در آیات قرآن در مورد 9 مورد قرض بطور صریح آمده و در 11 مورد کلمه « حسناً » به عنوان صفت قرض آمده است. با توجه به آیات قرآن قرض حسن قرضی است که بدور از منت بوده ( بقره /264) و از مال حلال ( بقره /267 ) و همراه با قصد خلوص و قربه الی الله باشد. در آیه 20 سوره مزمل آمده: « و اقیمو الصلاه و اتو الزکاه و اقرضوا الله قرضاً حسناً »، نماز بخوانید و زکات بپردازید و قرض نیکو به خدا بدهید، همان طور که در نماز و زکات قصد خلوص و تقرب الی الله لازم است، قرض نیز باید این چنین باشد تا صفت خوب بر آن صدق کند. مرحوم طبرسی در تفسیر « قرض حسن» گوید: قرض حسن آن است که از حلال انفاق نموده و با منت گذاشتن و اذیت کردن تباه نکند، و این که بخواهد خود را با دادن قرض تزکیه نموده و به موقع و بدون خست انفاق کند. ( 1-2/349 )
در دین مبین اسلام ربا به منزله جنگ با خالق هستی است. در مقابل آن قرض الحسنه به شدت مورد تشویق قرار گرفته است. قرآن کریم می فرماید:
« من ذالذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضا عفه له اضعافاً کثیره»، کیست که به خداوند قرض الحسنه دهد تا آن را برایش چندین برابر کند؟ ( سروه مبارکه بقره آیه شریفه 245 )
در مقابل نهی از ربا چنان برجسته و اخطار دهنده است که امام جعفر صادق (ع)
می فرمایند: « اذا اراد الله بقوم هلاکاً ظهر فیهم الربا» چون خداوند بخواهد قومی را هلاک کند ربا در میان ایشان رواج خواهد یافت. ( الحیاه، جلد 4، ص 205)
با تمرکز بر واژه « هلاک» در قرآن به عوامل مترف بر می خوریم که با نگاه ساده مشخص می شود که یکی از ابزارهای فساد اقتصادی اینان ربا است. زیرا در آیه شریفه ( ذیل) عمل اینان موجب هلاک قوم می شود:
« و اذا اردنا ان نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا» زیرا اتراف واژه ای است که حکایت از طغیان اقتصادی دارد. ( سوره مبارکه اسرا آیه شریفه 16).
همانطور که اشاره شد، از جمله مصادیق بسیار بارز انفاق در راه خدا موضوع قرض الحسنه است که در لسان آیات و روایات معصومین (ع) بسیار مورد ترغیب قرار گرفته است.
از امام صادق (ع) روایت شده که بر در بهشت نوشته شده: صدقه، ده ثواب و قرض الحسنه هجده ثواب دارد. چون صدقه ممکن است به غیر مستحق هم برسد اما قرض الحسنه به مستحق یعنی به کسی که محتاج است می رسد. ( بحار الانوار، جلد 103،
صفحه ی 138، حدیث 2 )
البته خداوند قرض الحسنه را در قرآن به خودش نسبت می دهد به گونه ای که می فرماید:
دوم کیست که با خدا معامله کند و به خدا قرض الحسنه بدهد تا چندین برابر به او بر
می گرداند» ( سوره بقره، آیه 245).
وقتی آیه ی فوق نازل شد و مردم با خبر شدند که خدا از بندگانش قرض الحسنه خواسته است، مردم مسلمان با ایمان دست به کار انفاق در راه خدا شدند، اموال بسیاری در مساجد جمع شد.
گفتنی است که خداوند در تک تک مواردی که انسان ها را به قرض الحسنه فرا خوانده است، به تبیین برخی از پشتوانه این پشتوانه های اعتقادی و معرفتی پرداخته تا همگان در سایه ی چنین پشتوانه هایی با اقبال به پروردگار خویش وام بپردازند و بی هیچ بخلی
سپرده های خود را نزد خدا پرورش دهند.
در فرهنگ قرآن بندگان خدا می توانند خدای خود را « یاری» کنند، به او « قرض» بدهند، با او سخن بگویند و مناجات کنند، هر چه می خواهند از او بطلبند و ... چنین رابطه ی صمیمانه و زیبایی در هیچ مکتبی نمی توان یافت. به طور نمونه می توان به آیات ذیل اشاره کرد:
- آیه ی 20 سوره ی زمل :« ... و نماز به پا دارید و زکات بدهید و به خدا قرضی بدهید که قرض الحسنه باشد».
- آیه ی 17 سوره ی تغابن: « ... اگر به خدا قرض الحسنه بدهید، چند برابرش
می کند و ... ).
- آیه ی 18 سوره ی حدید: « همان درست کارند و صدقه داده و به خدا قرض الحسنه می دهند که خدا برایشان چندین برابر کرده و برای آن ها یادش بزرگی وجود دارد».
- آیه ی 11 سوره ی حدید: « هر کسی به خدا قرضی از نوع قرض الحسنه بدهد، پس برایش چندین برابر کرده و اجر بزرگی برای وی در نظر گرفته شده است».
- آیه ی 12 سوره ی مائده: « ... و به خدا قرض الحسنه بدهید تا کفاره گناهانتان باشد و ... »
از آیات فوق الذکر چنین استنباط می شود که تنها قرضی که لایق و صف « حسن» است، قرض خدایی و قرض به خداست. در این نوع قرض هیچ واسطه ای در میان نیست.
از طرفی بعد از قرض الحسنه استغفار لازم است. دستور استغفار در مورد قرض الحسنه شاید از این جهت باشد که مبادا انسان گمان کند که با قرض خویش سود و منفعتی به خداوند رسانده است. خداوند در برخی از آیات فوق، خود را مانند یک دوست و رفیق صمیمی معرفی می کند که از دوست خود قرض می طلبد. زیرا معمولاً دوستان می باشند که از همدیگر قرض می طلبند.